نقشه مغزی QEEG
الکتروانسفالوگرام کمی (qEEG) یا نقشه برداری مغز روشی است که فعالیت الکتریکی درون مغز را از 19 کانال ثبت می کند. این ابزار به ما این توانایی را میدهد که تغییرات پویایی را که در طول انجام وظایف پردازشی در سراسر مغز اتفاق میافتد، مشاهده کنیم و به تعیین اینکه کدام مناطق مغز کاملاً درگیر هستند و به طور مؤثر پردازش میشوند، کمک میکند.
نقشه مغزی زمانی که مغز را مجددا آموزش می دهیم و مشکلات متابولیک و فیزیولوژیکی بدن را تنظیم می کنیم، یک خط پایه برای کار فراهم می کند. فعالیت الکتریکی مغز مانند هر سیستم الکتریکی دیگری رفتار می کند. تغییرات در پلاریزاسیون غشا، پتانسیل های پس سیناپسی بازدارنده و تحریکی و غیره ولتاژهایی را ایجاد می کنند که از طریق بافت های مغز هدایت می شوند. این ولتاژهای الکتریکی وارد غشاهای اطراف مغز شده و از طریق جمجمه به سمت بالا ادامه مییابد و در پوست سر ظاهر میشوند، جایی که به صورت میکرو ولت اندازهگیری میشوند.
این فعالیت الکتریکی در چندین فرکانس مختلف رخ می دهد. این اطلاعات توسط الکترودی ثبت می شود که با ژل رسانای غیر سمی به پوست سر متصل شده اند.
هر ناحیه دارای یک حرف (برای شناسایی لوب) و یک عدد یا حرف دیگر برای شناسایی محل نیمکره است. حروف F، T، C، P و O مخفف Frontal، Temporal، Central، Parietal و Occipital هستند. (توجه داشته باشید که “لوب مرکزی” وجود ندارد و فقط برای معرفی ناحیه استفاده می شود.) اعداد زوج (2،4،6،8) به نیمکره راست و اعداد فرد (1،3،5،7) به نیمکره چپ اشاره دارند. z به الکترودی اشاره دارد که روی خط وسط قرار گرفته است.
ویژگی های توصفی فعالیت الکتریکی مغز
فعالیت الکتریکی با سه ویژگی توصیف می شود. فرکانس، دامنه و شدت.
- فرکانس بر حسب هرتز (هرتز) اندازه گیری می شود و تعداد دفعاتی را شامل می شود که یک موج در یک ثانیه تکرار می شود. می توان این مفهوم را با فرکانس هایی که در رادیو تنظیم می کنید مقایسه کیند. اگر هر یک از این فرکانس ها ناقص و یا بسیار بالا باشد، عملکرد ذهنی ما می تواند آسیب ببیند.
- دامنه قدرت تکانه های الکتریکی تولید شده توسط مغز را نشان می دهد.
- شدت، که به مثابه حجم فعالیت امواج مغزی است، با میکروولت اندازه گیری می شود.
درمانگر، نقشه ها را چگونه ارزیابی می کند؟
qEEG به ما این امکان را می دهد که مغز را در یک حالت فعال مشاهده کنیم. برخلاف سایر روشهای «مشاهده» مغز، qEEG Brain Mapping اجازه میدهد تا بیشتر، ساختار فیزیکی مغز را بررسی کنیم. وقتی مجموعه ای از علائم را از نقطه نظر پردازش مغز در نظر می گیریم، تاثیر هر اختلال عملکرد امواج مغزی را اغلب می توانیم به شکلی کاملا آشکار مشاهده کنیم.
به عنوان مثال، امواج آهسته کانونی (امواج دلتا یا تتا) در ریشه بسیاری از مشکلات یادگیری وجود دارند. در افراد مبتلا به نارساخوانی، فعالیت امواج مغزی آهسته را می توان در یک یا چند ناحیه در مغز مشاهده کرد. این نواحی می توانند شامل لوب های پس سری -جایی که اطلاعات بصری دریافت و پردازش می شود- باشند.
همچنین ناحیه Wernicke واقع در لوب جداری سمت چپ مغز است که در آن ، مغز کلمات را برای درک شدن پردازش می کند.
ناحیه بروکا، قسمت دیگری است که در لوب پیشانی چپ قرار دارد، جایی که کلمات برای بیان در کنار هم قرار می گیرند.
به خاطر داشته باشید که هیچ الگوی ثابتی در همه کسانی که بیماری، اختلال یا مشکل خاصی دارند دیده نمی شود. در واقع، به عنوان مثال، qEEG در افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه، ممکن است امواج آهسته دلتا با دامنه بالا، فعالیت بیش از حد تتا، یا حالت آلفای قفل شده را در مناطق مختلف نشان دهد.
همچنین درمانگران، از qEEG برای شناسایی و درمان اختلالات رفتاری مانند افسردگی استفاده می کنند. عدم تقارن در فعالیت مغز آلفا و بتا قابل اعتمادترین نشانه ای است که مغز برای افسردگی بازتاب می دهد. همچنین عارضه جانبی رایج اختلالات یادگیری افراد مبتلا به افسردگی ممکن است آلفا یا بتا بالا،یا ارتباط ضعیف بین لوب پیشانی چپ و راست را نشان دهد.
آسیب مغزی تروماتیک
مشکلات مغزی همچنین می توانند به دلیل وارد شدن ضربه فیزیکی به سر به وجود آیند. از آن جمله می توان به آسیب مغزی تروماتیک یا TBI اشاره کرد. در این موارد، از آنجایی که مغز به طور طبیعی توانایی سازگاری بالایی دارد، مغز آسیب دیده با آزاد کردن مهارکنندههای عصبی برای محافظت از منابع محدود خود، تلاش میکند. و در نتیجه، با انجام این کار، خود را در یک الگوی الکتروشیمیایی خاصی محصور می کند تا اوضاع را تحت کنترل خویش در آورد.
وقتی چنین اتفاقی میافتد، متوجه میشویم که انعطافپذیری خود را برای حضور در جلسات از دست میدهیم و توانایی ما را برای سازگاری با شرایط مختلف کاهش می یابد. با گذشت زمان، شخصیت ما به طور کلی سخت تر و محکم تر می شود و احساس می کنیم که هیچ راه حلی برای مشکلات وجود ندارد. این احساس اغلب ریشه در یک احساس ناتوانی و ناامیدی دارد که ما را به سمت افراط های خلقی مانند افسردگی، عصبانیت و حتی خشم غیرقابل کنترل سوق میدهد. تهیه نقشه مغزی می تواند به پزشک کمک کند تا این تغییرات و کمبودهای معین را به موقع تشخیص دهد تا از مشکلات طولانی مدت جلوگیری کند. متأسفانه، بسیاری از اختلالات مربوط به پردازش مغز با علائم مشابه ظاهر می شوند. بدون اتکا به qEEG، تمایزبین مسائل مختلف سلامت روان تقریبا غیرممکن می شود.